ایشان به تمام عالم انتقاد دارند و تمرکزشان بیشتر بر روی این انتقادات و ایرادات است به حدی که دیگر تدریس و حتی خود را فراموش کرده و بهتر این است که برای انتقاد کردن و ایراد وارد کردن گه گاهی به خود نیز مراجعه کنند. ذوق و اشتیاق برای تدریس که وظیفه ی اصلی یک استاد است در ایشان نزدیک به صفر است و این موضوع در دانشجو نیز منعکس میشود به طوری که هیچ شور و اشتیاقی برای مطالعه ی درس در دانشجو نمی ماند. آن چیز که مورد علاقه ی ایشان هست تدریس میکنند نه آن چیز را که باید و تماما عین همان را که تدریس کرده اند امتحان میگیرند به همین دلیل نه نمره ی بالا برای دانشجو نشانه ی داشتن سواد در آن درس است و نه نمره ی پایین نشانه ی کم کاری دانشجو است.
خداوکیلی حیفه این همه شیمی بخونی و دونه دونه درسا رو پاس کنی ولی یبار با ایشون درس پاس نکنی. می فهمی ک کلاس فقط این نیست ک استاد بیاد جزوه بگیره دستش کپ بزنه پا تخته بعدم بره . می فهمی میشه بین استاد و دانشجو یکم دوستی برقرار بشه و اینکه استادی پیدا میشه ک ب دانشجو از بالا نگاه نکنه و حرفشو گوش بده . عشقه 😊